1 گر زهر غمم کند هلاک ای ساقی تریاک میم دهی چه باک ای ساقی
2 دل شد چو ز توبه جرمناک ای ساقی آن جرم به باده شوی باک ای ساقی
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 ز روی بستر شاهی به بین گهی ما را به زیر پهلو خار و به زیر سر خارا
2 چو لب به عشوه گزی دست اگر نهم بر دل بگو چه چاره کنم جان ناشکیبا را؟
1 جفا و جور توام بر دل است و لطف عنایت به شکر آن نتوانم ادا چه جای شکایت
2 پی صبوح شب تیره ره به میکده بردم مگر که همت پیر مغان نمود هدایت
1 ساقیا باده چو ریزی به قدح بهر طرب کی طربناک شوم گر نرسانیش به لب
2 عجب آن نیست که از لعل تو یابیم حیات بی لبت اینکه بود زندگی اینست عجب
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **