گر نور روی روشنت از ابن یمین فریومدی غزل 270

ابن یمین فریومدی

آثار ابن یمین فریومدی

ابن یمین فریومدی

گر نور روی روشنت افتد بر آینه

1 گر نور روی روشنت افتد بر آینه از زنگ تیره می نشود دیگر آینه

2 ور آینه به پیش رخ چون مه آوری گردد مصور از رخ تو جان در آینه

3 در روی آینه چو تبسم کنی بلطف گردد صدف مثال پر از گوهر آینه

4 میخواست تا شود بصفا همچو روی تو صد سوز و تاب یافت ز آهنگر آینه

5 روی تو آینه است و خطت عنبر ترست نگرفت هیچکس چو تو عنبر در آینه

6 از آب حسن سبزه دمیدست بر گلت زنگ آورد هر آینه چون شدتر آینه

7 ابن یمین چو آینه دل با تو صاف کرد آخر دلش بجو که بود در خور آینه

عکس نوشته
کامنت
comment