1 گر شاه جهان قصۀ من بنده بخواند زین قصه همی حالت من بنده بداند
2 داند که میان دو سفر بندۀ درویش بی یاوری شاه چه بیچاره بماند
3 زان همت چون دریا ، وز آن کف چون ابر گه گاه بدین بندۀ بیچاره چکاند
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 گویی که ماه و مشتری از جرم آسمان تحویل کرده اند بباغ خدایگان
2 وز ماه و مشتری شده آن خاک پرنگار نوری عجیب صورت و شکلی بدیع سان
1 ز تاب عنبر با تاب بر سهیل یمن هزار حلقه شکست آن نگار عهدشکن
2 چه حلقه ای ؟ که معلق نهاد دام بلا چه عنبری ؟ که معنبر نمود اصل فتن
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به