اگر پرده برخیزد از روی کار از جامی غزل 246

جامی

جامی

جامی

اگر پرده برخیزد از روی کار

1 اگر پرده برخیزد از روی کار نبینی درین پرده جز روی یار

2 بدانی چو ظاهر شود پردگی که هم پرده او بود و هم پرده دار

3 به هر نقش بندی چو پرده ازان به بیرون در مانده ای پرده وار

4 درون را ازین نقشها پاک کن که شاید بیابی درین پرده بار

5 به پرده درون نیست الا یکی ز پرده برون است چندین شمار

6 گر از پرده وحدت آید برون هزاران جهان بل هزاران هزار

7 مپندار جامی که داند نشست به دامان وحدت ز کثرت غبار

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر