اگر کسی گوید که قوت ممیزه نتواند که مر تلخ را شیرین و ترش را شور یا زشت را نیکو بیند . ,
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 ای غریب آب غریبی ز تو بربود شباب وز غم غربت از سرت بپرید غراب
2 گرد غربت نشود شسته ز دیدار غریب گرچه هر روز سر و روی بشوید به گلاب
1 ای خردمند و هنر پیشه و بیدار و بصیر کیست از خلق به نزدیک تو هشیار، و خطیر
2 گر خطیر آن بودی کهش دل و بازوی قوی است شیر بایستی بر خلق جهان جمله امیر
1 چند گردی گردم ای خیمهٔ بلند؟ چند تازی روز و شب همچون نوند؟
2 از پس خویشم کشیدی بر امید سالیان پنجاه و یا پنجاه و اند
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **