- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 گر یاد روزگار فراغت کند کسی چون محنت از پس است تفاوت کند بسی
2 با نقد وقت ساخته اند اهل معرفت این جا مجال نیست که طعنی کند کسی
3 آن جا که ابر دانه کند بر صدف نثار غشّی بود که لاف کرامت زند خسی
4 درّ سخن نه لایق گوش همه کس است چه ناطقی که بیهده گوید چه اخرسی
5 مصنوع خلق و صنعت خالق قیاس کن دیری بود مقابل بیت المقدسی
6 عشق وهوس وجود و عدم این چه علت است پیدا بود نهایت حد مهوسی
7 با خاک زود پست شود گرچه اوستاد بر آسمان کشد سر طاق مقرنسی
8 با ناسزا مباش که هم جنس گفته اند پرهیز کن ز صحبت هر نا مجنّسی
9 در بند آن مباش نزاری که هر گروه بیرون کند سری به تعصب ز هر پسی