دل را اگر ز صبر به جان آورد از محتشم کاشانی غزل 570

محتشم کاشانی

آثار محتشم کاشانی

محتشم کاشانی

دل را اگر ز صبر به جان آورد کسی

1 دل را اگر ز صبر به جان آورد کسی به زان که درد دل به زبان آورد کسی

2 در عشق می‌دهند به مقدار رنج گنج تا تن به زیر بار گران آورد کسی

3 کوتاب تیر و ناوک پران که خویش را در جرگهٔ تو سخت کمان آورد کسی

4 پیدا شود ز اهل جهان ثانی تو را گر باز یوسفی به جهان آورد کسی

5 بر حرف من قلم شود انگشت اعتراض تیغ و ترنج اگر به میان آورد کسی

6 بازار عشق ز آتش غیرت شود چو گرم کی در خیال سود و زیان آورد کسی

7 جان میشود ضمان دل اما نمی‌دهد حکم آن قدر امان که ضمان آورد کسی

8 میجوئی از بتان دل من چون بود اگر ز ایشان به غمزهٔ تو نشان آورد کسی

9 هست آن سوار از تو عنان تاب محتشم او را مگر گرفته عنان آورد کسی

عکس نوشته
کامنت
comment