- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دل را اگر ز صبر به جان آورد کسی به زان که درد دل به زبان آورد کسی
2 در عشق میدهند به مقدار رنج گنج تا تن به زیر بار گران آورد کسی
3 کوتاب تیر و ناوک پران که خویش را در جرگهٔ تو سخت کمان آورد کسی
4 پیدا شود ز اهل جهان ثانی تو را گر باز یوسفی به جهان آورد کسی
5 بر حرف من قلم شود انگشت اعتراض تیغ و ترنج اگر به میان آورد کسی
6 بازار عشق ز آتش غیرت شود چو گرم کی در خیال سود و زیان آورد کسی
7 جان میشود ضمان دل اما نمیدهد حکم آن قدر امان که ضمان آورد کسی
8 میجوئی از بتان دل من چون بود اگر ز ایشان به غمزهٔ تو نشان آورد کسی
9 هست آن سوار از تو عنان تاب محتشم او را مگر گرفته عنان آورد کسی