سلمان ساوجی

سلمان ساوجی

سلمان ساوجی
سلمان ساوجی

اگر روزی، نگارم را سوی از سلمان ساوجی غزل 116

غزل 116 ام از 897 غزلیات

اگر روزی، نگارم را سوی بستان، گذار افتاد

1 اگر روزی، نگارم را سوی بستان، گذار افتاد همانا بر گل رویش، چو من، عاشق، هزار افتد

2 بخندد غنچه بر لاله، چو لعلش، در کلام آید بپیچد بر سمن سنبل، چو زلفش، بر عذار افتد

3 زرشک لاله رویش، سمن بر خاک، بنشیند ز شرم سنبل زلفش، بنفشه، سوگوار افتد

4 به گرد دیده می‌گردد که تا روی و لبش بیند دل من زان میان، ترسم، که نا گه بر کنار افتد

5 هرآنکس کان لب و دندان چو یاقوت و در بیند ز چشمش بی گمان لولو و لعل آبدار افتد

6 ور از چین لب زلفش، صبا، بویی به باغ آرد چمن از نکهتش، بر لادن و مشک تتار افتد

7 بیفتد بار اندوه فراقش، از دل سلمان ورا گر نزد آن تنگ شکر یک لحظه، بار افتد

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر اگر روزی، نگارم را سوی بستان، گذار افتاد

شاعر شعر اگر روزی، نگارم را سوی بستان، گذار افتاد چه کسی است ؟

شاعر شعر اگر روزی، نگارم را سوی بستان، گذار افتاد سلمان ساوجی می باشد.

شعر اگر روزی، نگارم را سوی بستان، گذار افتاد در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 8 سروده شده است.

قالب شعر اگر روزی، نگارم را سوی بستان، گذار افتاد چیست ؟

قالب شعر اگر روزی، نگارم را سوی بستان، گذار افتاد غزل است

مضمون اصلی شعر اگر روزی، نگارم را سوی بستان، گذار افتاد چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی است.
بنر