-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 گر صد هزار ازین غم و دردم رسد به روی دانی که از در تو نگردم به گفت و گوی
2 پشتم به هرکه عالم و رویم به روی تست آیا بود که باز نشینیم روبه روی
3 ای باد اگر به جانب آن ماه بگذری از مهر من به حضرت او ذرّه ای بگوی
4 گر آنچه در فراق تو بر ما همی رود وآنگه ز دست جور رقیبان تندخوی
5 گر بخت یاریی دهدم در شب وصال تا روز شرح هجر توان گفت مو به موی
6 تا جان به تن بود سر ما آستان دوست تا پای طاقتست بپویم به جست و جوی
7 با مدّعی بگوی که ناموس و نام و ننگ بر باد عشق رفت تو بیهوده بس مگوی
8 بر دیده جهان گذر ای سرو نازنین کز رهگذار بست برو بس ز اشک جوی
9 بر عرصه فراق ز چوگان روزگار من خسته دل شکسته و سرگشته ام چو گوی