جامی

جامی

جامی
جامی

اگر هر شب نه در بستر نم از چشم ترم از جامی غزل 371

غزل 371 ام از 3391 فاتحة الشباب - غزلیات

اگر هر شب نه در بستر نم از چشم ترم افتد

  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7

1 اگر هر شب نه در بستر نم از چشم ترم افتد ز چاک سینه چون آتش جهد در بسترم افتد

2 چو در جانم زدی آتش برون ران از در خویشم مبادا در حریم مجلست خاکسترم افتد

3 نشست اندر سرم سنگ جفایت گر سرم از تن فتد بهتر که این تاج کرامت از سرم افتد

4 نخواهم کشتنت گویی ولی با آن لب و غمزه که خونخوارند و خونریز این سخن چون باورم افتد

5 چو بی تو می خورم ساغر تهی ناگشته پرگردد ز قطره قطره خون کز هر مژه در ساغرم افتد

6 بتر افتادم از عشقت خطا بود آنکه می گفتم که عشق تو ز دیگر خوبرویان بهترم افتد

7 به عهد عافیت کردم هوای آن جوان جامی چه دانستم کزو هر دم بلایی دیگرم افتد

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر اگر هر شب نه در بستر نم از چشم ترم افتد

شاعر شعر اگر هر شب نه در بستر نم از چشم ترم افتد چه کسی است ؟

شاعر شعر اگر هر شب نه در بستر نم از چشم ترم افتد جامی می باشد.

شعر اگر هر شب نه در بستر نم از چشم ترم افتد در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 9 سروده شده است.

قالب شعر اگر هر شب نه در بستر نم از چشم ترم افتد چیست ؟

قالب شعر اگر هر شب نه در بستر نم از چشم ترم افتد غزل است

مضمون اصلی شعر اگر هر شب نه در بستر نم از چشم ترم افتد چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.