جویای تبریزی

جویای تبریزی

جویای تبریزی
جویای تبریزی

گر نباشد بزم حیرانی نظر از جویای تبریزی غزل 452

غزل 452 ام از 1266 غزلیات

گر نباشد بزم حیرانی نظر نتوان گشود

1 گر نباشد بزم حیرانی نظر نتوان گشود نیت گر بهر طپیدن بال و پر نتوان گشود

2 حیف باشد در تلاش برتری بر چون خودی یک نفس چون شیشهٔ ساعت کمر نتوان گشود

3 در نقاب شرم پرورده است از بس عصمتش ای مصور چهرهٔ آن سیمبر نتوان گشود

4 دل به غیر از هایهای گریه هرگز نشکفد این گره جز پنجهٔ مژگان تر نتوان گشود

5 کی شود دلبستگی ارباب دولت را علاج آری آری عقده از کار گهر نتوان گشود

6 آب و رنگ آن گل رو سایه پرورد حیاست بر رخش گستاخ آغوش نظر نتوان گشود

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر گر نباشد بزم حیرانی نظر نتوان گشود

شاعر شعر گر نباشد بزم حیرانی نظر نتوان گشود چه کسی است ؟

شاعر شعر گر نباشد بزم حیرانی نظر نتوان گشود جویای تبریزی می باشد.

شعر گر نباشد بزم حیرانی نظر نتوان گشود در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 11 سروده شده است.

قالب شعر گر نباشد بزم حیرانی نظر نتوان گشود چیست ؟

قالب شعر گر نباشد بزم حیرانی نظر نتوان گشود غزل است

مضمون اصلی شعر گر نباشد بزم حیرانی نظر نتوان گشود چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه است.
بنر