اگر نه ذره‌ای از مهر از آشفتهٔ شیرازی غزل 263

آشفتهٔ شیرازی

آشفتهٔ شیرازی

آشفتهٔ شیرازی

اگر نه ذره‌ای از مهر روی معشوقست

1 اگر نه ذره‌ای از مهر روی معشوقست مقام عشق چرا بر فراز عیوقست

2 به دشت عشق به هر گام پا نهی ای دل نیاز عاشق مسکین و ناز مشعوقست

3 چه نقش کرده به پرچم دلا سپهبد عشق که سربه‌سر دو جهانش به زیر منجوقست

4 به کوی باده‌فروشان بگو چه استغناست که کیمیا برایشان زماد محروقست

5 به خاکساری و افتادگی‌ست درویشی نشان فقر نه کشکول و خرقه و بوقست

6 طراز نطق من آشفته از مدیح علی‌ست عیان نشان ولایش مرا ز منطوقست

7 مگر که دست بگیرد مرا در این غوغا علی که بنده خالق خدای مخلوقست

عکس نوشته
کامنت
comment