- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 گر آید نسیمی ز سوی نگار کنم جان و دل بر نسیمش نثار
2 دماغم بیاساید از بوی او جهان تازه گردد به باد بهار
3 بهار آمد و باد نوروز باز بیاورد بویی چو مشک تتار
4 چه مشک و چه عنبر چه کافور و گل بود همچو بوی سر زلف یار
5 به سوی گلستان اگر بگذرد فرو ریزد از شرم او گل ز بار
6 خجل گردد از قامتش نارون به خاک افتد از شرمساری چنار
7 بنفشه خجل گشت از زلف او فتاده به پایش چنین سوگوار
8 سرافکنده نرگس به پیشش کنون ز مستی چشمش شده در خمار
9 ز شرم رخش ارغوان شد بنفش تو خیری نگر کاوست زار و نزار
10 زبان آوری کرد سوسن از آن میان ریاحین چنین است خوار
11 سمن با رخش لاف می زد به حسن به جان آمد او را ز گل نوک خار
12 شقایق فروغ جمالش بدید شد از رنگ رخسار او شرمسار
13 به پیش گلستان رویش به باغ نیامد گل و یاسمن در شمار
14 چو در بوستان بگذرد سرو ناز سراید چو مستان ز مهرش هزار
15 مرا آرزو هست در فصل گل میان چمن یارم اندر کنار
16 شکوفه چو بشکفت در بوستان چو سیمش برافشان به پای نگار
17 جهان خوش شد و نیست ما را خوشی که جز غم نباشد درین روزگار