- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 اگر آگه ز اخلاص من آزرده دل گردی ز بیدادی که بر من کرده باشی منفعل گردی
2 مکن چون لاله چاکم در دل پرخون که میترسم در و داغ وفای خود به بینی و خجل گردی
3 دلت روشنتر از آیینهٔ صبح است میخواهم که بر تحقیق مهرم یک نفس بر گرد دل گردی
4 چو بیجرمی به تیغ بیدریغم میکنی بسمل چنان کن باری ای نامهربان کز من بحل گردی
5 تو ای مرغ دل از پروانه خود کم نه و باید که تا جانباشدت بر گرد آن شمع چه گل گردی
6 رقیبان چون گسستی از دلش سررشتهٔ مهرم الهی با نصیب از وصل آن پیمان گسل گردی
7 اگر خواهی ز گرد غیر خالی کوی آن مه را به گردش محتشم چون باد باید متصل گردی