-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 اگر مروت و جود است در جهان موجود چرا ز هر دو به حاصل نمی شود مقصود
2 گمان برم که دراین روزگار تیره چو شب بخفت چشم مروت بمرد مادر جود
3 ز سیر هفت ستاره دراین دوازده برج به ده دوازده سال اندراین دیار و حدود
4 هزار شخص کریم از وجود شد به عدم که یک کریم نمی آید از عدم به جود
5 در این زمانه به جز مدخل و حسود نماند بریده باد سر مدخل و زبان حسود
6 وگر به دست منستی عمود صبح منیر بکوبمی سر اهل زمانه را به عمود
7 و گر حکایت مسعود سعد و قلعه نای شنیده ای که در او ماند مدتی مطرود
8 یقین بدان که ز بد حالی و شکسته دلی زمانه قلعه نای است و ما در او مسعود
9 ز کردگار همه حسن عاقبت خواهم که این دعاست به نزدیک عاقلان معهود
10 چو در زمانه یکی معطی و کریم نماند چگونه عاقبت کار ما بود محمود