جامی

جامی

جامی
جامی

گر کنی سایه ام ای سرو خرامان بر سر از جامی غزل 171

غزل 171 ام از 3391 خاتمة الحیات - غزلیات

گر کنی سایه ام ای سرو خرامان بر سر

1 گر کنی سایه ام ای سرو خرامان بر سر سر به پایت نهم و دیده گریان بر سر

2 می توان نسبت بالای تو با سرو سهی گر بود سرو سهی را مه تابان بر سر

3 از گل روی تو تنها چو کنم گشت بهار نهم از ناله همه صحن گلستان بر سر

4 شاه خوبان تویی امروز و گر عدل کند تاج شاهی نهدت خسرو دوران بر سر

5 رخنه شد زآه دلم چرخ قویدستی کو که فرو کوبدم این گنبد ویران بر سر

6 مردم از خواندن یاسین تو خیز ای زاهد که مرا بس بود این شوخ غزلخوان بر سر

7 باز کن گوش عنایت سوی جامی که کند دفتر نثر نثار تو و دیوان بر سر

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر گر کنی سایه ام ای سرو خرامان بر سر

شاعر شعر گر کنی سایه ام ای سرو خرامان بر سر چه کسی است ؟

شاعر شعر گر کنی سایه ام ای سرو خرامان بر سر جامی می باشد.

شعر گر کنی سایه ام ای سرو خرامان بر سر در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 9 سروده شده است.

قالب شعر گر کنی سایه ام ای سرو خرامان بر سر چیست ؟

قالب شعر گر کنی سایه ام ای سرو خرامان بر سر غزل است

مضمون اصلی شعر گر کنی سایه ام ای سرو خرامان بر سر چیست؟

این شعر در دسته‌بندی اجتماعی, شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن اجتماعی, شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.
ویدیویی