عرفی شیرازی

عرفی شیرازی

عرفی شیرازی
عرفی شیرازی

گر به خواب اجلم دیدهٔ جان از عرفی شیرازی غزل 255

غزل 255 ام از 981 غزلیات

گر به خواب اجلم دیدهٔ جان گرم نشد

1 گر به خواب اجلم دیدهٔ جان گرم نشد حال دل چیست که امشب به فغان گرم نشد

2 ناوکی زد به دلم ، لیک چنان زآتش دل تیز بگذشت که پیکانش از آن گرم نشد

3 عرض کردند به ما روز ازل بود و نبود جز به دل دیدهٔ ما در دو جهان گرم نشد

4 آه ازین شرم که افسانه ای از آتش شوق آمد از دل به زبانم که زبان گرم نشد

5 وه چه گرمی است در این انجمن امشب که ز شرم شمع و پروانه به هم صحبت آن گرم نشد

6 منم آن تشنه لب عشق که صد دوزخ درد گشت خالی و مرا کام و دهان گرم نشد

7 گرم خونریزی، عرفی، ز فغان گشت، ولی سببی داشت نهانی ، به همان گرم نشد

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر گر به خواب اجلم دیدهٔ جان گرم نشد

شاعر شعر گر به خواب اجلم دیدهٔ جان گرم نشد چه کسی است ؟

شاعر شعر گر به خواب اجلم دیدهٔ جان گرم نشد عرفی شیرازی می باشد.

شعر گر به خواب اجلم دیدهٔ جان گرم نشد در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 10 سروده شده است.

قالب شعر گر به خواب اجلم دیدهٔ جان گرم نشد چیست ؟

قالب شعر گر به خواب اجلم دیدهٔ جان گرم نشد غزل است

مضمون اصلی شعر گر به خواب اجلم دیدهٔ جان گرم نشد چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
بنر