-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 سر این سوختن ایشمع اگر نیست عیانت زآه پروانه بود کاتشی افتاده بجانت
2 تا بکی سرکشی از ناز و نپرسی زاسیران از غم فاخته آزاد بود سرو روانت
3 معنی نقطه موهوم شود حل بحکیمان بتکلم چو گشائی زره لطف دهانت
4 تو نداری نگران دل سوی عشاق و زهر سو چشمها مینگرم باز و بحسرت نگرانت
5 خرمن زهد بسوزان می گلرنگ بیاور که سبکبار نسازد بجز از رطل گرانت
6 توبه را عذرا بخواهم چو توئی ساقی مستان غم پیری نخورم چون نگرم نخل جوانت
7 ببرد مغبچه ی هر طرف آشفته دل و دین هم مگر دست بگیرد زکرم پیر مغانت