سر این سوختن ایشمع اگر از آشفتهٔ شیرازی غزل 174

آشفتهٔ شیرازی

آثار آشفتهٔ شیرازی

آشفتهٔ شیرازی

سر این سوختن ایشمع اگر نیست عیانت

1 سر این سوختن ایشمع اگر نیست عیانت زآه پروانه بود کاتشی افتاده بجانت

2 تا بکی سرکشی از ناز و نپرسی زاسیران از غم فاخته آزاد بود سرو روانت

3 معنی نقطه موهوم شود حل بحکیمان بتکلم چو گشائی زره لطف دهانت

4 تو نداری نگران دل سوی عشاق و زهر سو چشمها مینگرم باز و بحسرت نگرانت

5 خرمن زهد بسوزان می گلرنگ بیاور که سبکبار نسازد بجز از رطل گرانت

6 توبه را عذرا بخواهم چو توئی ساقی مستان غم پیری نخورم چون نگرم نخل جوانت

7 ببرد مغبچه ی هر طرف آشفته دل و دین هم مگر دست بگیرد زکرم پیر مغانت

عکس نوشته
کامنت
comment