- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 اگر نسیم نباشد که زلف بگشاید؟ به عاشقان رخ معشوق را که بنماید؟
2 ز شمع، شب نشود روز، قدر وقت بدان طلوع شعشعه ی آفتاب می باید
3 معاشران به نشاط بهار، خنده زنید مجال نیست که گل ساغری بپیماید
4 به دست کوتهم آن طرّهٔ رسا نفتاد چه شد که پرچم آهم به عرش می ساید
5 به بانگ بربط و می بادهٔ مغانه بکش که واعظ نفس افسرده، ژاژ می خاید
6 رسد چو دور به زاهد، قدح برافشانید پیاله گر نکشد، دامنی بیالاید
7 دلم ز غنچه پیکان او شکفت حزین خوشا دلی که ز فیضش دلی بیاساید