🌟 نیت کن و فال حافظ بگیر 🌟
ناصرخسرو قبادیانی

ناصرخسرو قبادیانی

ناصرخسرو قبادیانی
ناصرخسرو قبادیانی

اگر زگردش جافی از ناصرخسرو قبادیانی قصیده 257

قصیده 257 ام از 635 قصاید

اگر زگردش جافی فلک همی ترسی

🌙 حالت شب
شماره بیت
اندازه متن
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7
  • 8
  • 9
  • 10
  • 11
  • 12
  • 13
  • 14
  • 15
  • 16
  • 17
  • 18
  • 19
  • 20
  • 21
  • 22
  • 23
  • 24
  • 25
  • 26
  • 27
  • 28
  • 29

1 اگر زگردش جافی فلک همی ترسی چنین به سان ستوران چرا همی خفسی؟

2 وگر حذر نکند سود با سفاهت او چنین ز نیک و بد او چرا همی ترسی؟

3 چرا که باز نداری چو مردمان به هوش خسیس جان و تنت را ز ناکسی و خسی؟

4 به جهد و کوشش با خویشتن به پای و بایست اگر به کوشش با گردش فلک نه بسی

5 به علم بر غرض گردش فلک بر رس اگر به کوته قامت برو همی نرسی

6 نه زیر و از برو پیش و پس و به راست و به چپ نگاه کن که تو اندر میانهٔ قفسی

7 گهی ز سردی نجم زحل همی فسری گهی ز شمس و تف صعب او همی تفسی

8 اگر به جنس یکی‌اند و آتش‌اند همه به فعل چونکه ندارند هیچ هم جنسی

9 به سعد زهره و نحس زحل نگر که که داد بدان یکی سعدی و بدین دگر نحسی

10 اگر کسیت به کار است کاین بیاموزدت درست کردی بر خویشتن که تو نه کسی

11 وگر به دانش این چیزهات حاجت نیست کز این نصیحت کرده‌ستت آن یکی طبسی

12 تو بر نصیحت آن تیس جاهل پیشین شده‌ستی از شرف مردمی سوی تیسی

13 هگرز همبر دانا نبود نادانی چو احمد قرشی نیست ایلک تخسی

14 به فضل کوش و بدو جوی آب‌روی ازانک به مال نیست به فضل است پیشی و سپسی

15 به گرد دانا گرد و رکاب دانا بوس رکاب میر نبوسی مگر همی ز رسی

16 همی کشد ز پس خویشت این جهان که بجوی گهی به زور عوانی گهی به شب عسسی

17 نگاه کن که از این کار چیست حاصل تو کنون که برتو گذشته است نجمی و شمسی

18 مکن ز بهر گلو خویشتن هلاک و مرو به صورت بشری در به سیرت مگسی

19 بسی بکوشی و حیلت کنی و حرص و ریا که تا چگونه دهی سه به مکر و حیله به سی

20 ز مکر و حیلت تو خفته نیست ایزد پاک بخوان و نیک بیندیش آیةالکرسی

21 ز کار خویش بیندیش پیش از آن روزی که جمع باشند آن روز جنی و انسی

22 گمان مبر که بماند سوی خدای آن روز ز کرده‌هات به مثقال ذره‌ای منسی

23 یکی سخنت بپرسم به رمز بی تلبیس که آن برون برد از دل خیانت و پیسی

24 اگرت خواب نگیرد ز بهر چاشت شبی که در تنور نهندت هریسه یا عدسی

25 چرا که چشم تو تا روز هیچ نگشاید اگر ز هول قیامت بدل همی ترسی؟

26 تو کشتمند جهانی زداس مرگ بترس کنون که زرد شده‌ستی چو گندم نجسی

27 بدان بکوش که گردنت را گشاده کند کنون که با حشر و آلت اندر این حبسی

28 همی به آتش خواهند بردنت زیراک به زور آتش، زری جدا شود ز مسی

29 اگر زری نکند کار برتو آن آتش وگر مسی بعنا تا ابد همی نچسی

ناصرخسرو قبادیانی از شاعران بزرگ قرن 5 هجری می باشد و سبک شعری ایشان خراسانی است.
ادامه توضیحات شاعر
اثر اگر زگردش جافی فلک همی ترسی قصیده 257 ام از 635 قصاید در دیوان اشعار ناصرخسرو قبادیانی می باشد
شعر قالب : قصیده سبک : خراسانی
عکس نوشته
کامنت
سوالات متداول درباره شعر اگر زگردش جافی فلک همی ترسی

شاعر شعر اگر زگردش جافی فلک همی ترسی چه کسی است ؟

شاعر شعر اگر زگردش جافی فلک همی ترسی ناصرخسرو قبادیانی می باشد.

شعر اگر زگردش جافی فلک همی ترسی در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 5 سروده شده است.

قالب شعر اگر زگردش جافی فلک همی ترسی چیست ؟

قالب شعر اگر زگردش جافی فلک همی ترسی قصیده است

سبک شعر اگر زگردش جافی فلک همی ترسی چیست ؟

سبک شعر اگر زگردش جافی فلک همی ترسی سبک خراسانی است

مضمون اصلی شعر اگر زگردش جافی فلک همی ترسی چیست؟

این شعر در دسته‌بندی اجتماعی, پندآموز, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن اجتماعی, پندآموز, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی است.
ناصرخسرو قبادیانی

اگر زگردش جافی از ناصرخسرو قبادیانی قصیده 257

قصیده 257 ام از 635 قصاید
بنر