- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 گر دردمند گردد دل، دولتی عظیمست چون دردمند او شد، دل بعد از آن سلیمست
2 در راه عشق و وحدت حیرانی است و حیرت امید در نگنجد، چه جای ترس و بیمست؟
3 بعد از وفات دانی احوال جان چه باشد؟ بی دوست در جحیم است با دوست در نعیمست
4 گر زهد و علم داری درد خدا نداری در وقت جان سپردن دل با ندم ندیمست
5 بی مایه محبت، کانست اصل فطرت این زهد ما سقیمست وین علم ما مقیمست
6 بعد از خرابی تن احوال دل بدانی خیرست اگر حمیدست، شرست اگر ذمیمست
7 سرمایه دو عالم عشقست پیش قاسم خوش بخت آنکه جانش در عشق مستقیمست