گر به گوشت برسد از حکیم نزاری قهستانی غزل 1021

حکیم نزاری قهستانی

آثار حکیم نزاری قهستانی

حکیم نزاری قهستانی

گر به گوشت برسد درد من و زاری من

1 گر به گوشت برسد درد من و زاری من زحمت آید مگرت بر شب بیداری من

2 به تو ام ره ندهد بی تو نمی یارم بود از گران جانی بخت است سبک ساری من

3 من ترا دارم و بی تو نتوان داشت مرا جاودانیست در این قید گرفتاری من

4 صفت لیلی و مجنون که شنیدی بنگر تا بدان حسن کسی هست و بدین زاری من

5 من از آن جام نخوردم که به خود بازآیم عقل ازین پس نبرد راه به هشیاری من

6 تو نه آنی که من از تو طمع این دارم که قدم رنجه کنی از پی دلداری من

7 می کنم صبر و جفا می کشم و می گویم یادت آید مگر از دوستی و یاری من

8 روزگار دل بی خویشتنم بر هم زد تا چه می خواست فراقت ز دل آزاری من

9 خود نگویی که نزاری چو ز حد در گذرد بر در شاه بنالد ز ستمگاری من

عکس نوشته
کامنت
comment