- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 گر به گوشت برسد درد من و زاری من زحمت آید مگرت بر شب بیداری من
2 به تو ام ره ندهد بی تو نمی یارم بود از گران جانی بخت است سبک ساری من
3 من ترا دارم و بی تو نتوان داشت مرا جاودانیست در این قید گرفتاری من
4 صفت لیلی و مجنون که شنیدی بنگر تا بدان حسن کسی هست و بدین زاری من
5 من از آن جام نخوردم که به خود بازآیم عقل ازین پس نبرد راه به هشیاری من
6 تو نه آنی که من از تو طمع این دارم که قدم رنجه کنی از پی دلداری من
7 می کنم صبر و جفا می کشم و می گویم یادت آید مگر از دوستی و یاری من
8 روزگار دل بی خویشتنم بر هم زد تا چه می خواست فراقت ز دل آزاری من
9 خود نگویی که نزاری چو ز حد در گذرد بر در شاه بنالد ز ستمگاری من