1 گر آید حرف زلفش در میانه شوم مست و روم بیرون ز خانه
2 میاور نام زلفش پیش فایز بود دیوانه، زنجیرش بهانه
1 دلا تا چند در آزارام از تو گهی نالان گهی بیمارم از تو
2 تو فایز در جهان بدنام کردی برو ای دل که من بیزارم از تو
1 بهشت است این زمین یا کوی یار است که خاکش نافه مشک تتار است
2 حدیث سلسبیل و حور فایز! بیان صورت و لبهای یار است
1 نسیم، امشب عجب دفع غمی تو یقین دارم نه از این عالمی تو
2 شمیم زلف یار فایزستی و یا ز انفاس بن مریمی تو؟
1 به هر جا بگذرد آن ماه رخسار گریزد دین ز در ایمان ز دیوار
2 دخیل ای یار فایز رخ بپوشان ز مردم روی خود پوشیده میدار
1 مرا هم ساق و هم زانو کند درد کمر با ساعد و بازو کند درد
2 به هر عضو تو فایز پیری آمد جوانی رفت و جای او کند درد