اگر اقبال باشد یاور از جهان ملک خاتون غزل 32

جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

اگر اقبال باشد یاور ما

1 اگر اقبال باشد یاور ما دهد داد ضعیفان داور ما

2 نماند این شب دیجور باری برآید آفتاب خاور ما

3 چه باشد گر به دست آری نگارا ز روی لطف یک دم خاطر ما

4 به هر ساعت ز یادت باد سردی برآید از دل چون آذر ما

5 مسلمانان مگر ما را بزایید برای روز هجران مادر ما

6 به دل می برنیایم، این بلا بین از این دل تا چه آید بر سر ما

7 جوابم داد دلبر گفت در دام فتادی از دو زلف کافر ما

8 به کویش گر روم فی الحال گوید چو حلقه چند باشی بر در ما

عکس نوشته
کامنت
comment