-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 خوش باشد اگر باشم در طرف چمن با او من باشم و او باشد، او باشد و من با او
2 بر هم زدن چشمش جان می برد از مردم کی زنده توان بودن یک چشم زدن با او؟
3 با او چو پس از عمری خواهم سخنی گویم هرگز نشود پیدا تقریب سخن با او
4 جانم بر جانانست، من خود تن بی جانم آری ز کجا باشد جان در تن و تن با او؟
5 تا عهد شکست آن مه بگداخت هلالی را دیدی که چه کرد آخر، آن عهدشکن با او؟