1 گر پیر شدم دلم جوانست هنوز سودا و خیال ما همانست هنوز
2 چون ابروی دوست گر چه پشتم خم شد دل مایل آن سرو روانست هنوز
1 من مرغ آشیانه قسدم به دام تو ز آرامگه رمیده و یک چند رام تو
2 ای ساکنان کوی ترا چشم روشنی از خاک آستانه عرش احترام تو
1 می بیارید که ایام بهار است امروز نرگس از ساغر زر جرعه گسار است امروز
2 دیدهٔ خوش نظر باغ خمار آلود است قدح لاله پر از نوش گوار است امروز
1 خط تو دایره ی مشک گرد ماه کشید بر آفتاب سواد شب سیاه کشید
2 دلم به دعوی خون بر غزال چشمت را سرشک سرخ و رخ زرد را گواه کشید