گر به دیرم طلبد مغبچه ی از عرفی شیرازی غزل 149

عرفی شیرازی

آثار عرفی شیرازی

عرفی شیرازی

گر به دیرم طلبد مغبچه ی حور سرشت

1 گر به دیرم طلبد مغبچه ی حور سرشت بیم دوزخ برم از یاد جو امید بهشت

2 نسبت سبحه و زنار دو صد رنگ آمیخت ور نه این رشته ی پیمانست که آدم بسرشت

3 عشرت رفته مجو باز، که دهقان فلک تخم هر کشته که بدرود دگر بار بکشت

4 ساغر می چو دهی بوسه ز پی نیز بده به ندامت بکشم گر که کنندم به بهشت

5 ترک دین در ره معشوق گناه است، ولی نه گناه است که در نامه توانند نوشت

6 این قدر کعبه پرستی که تو داری عرفی از تو آید که کنی منع من از طوف کنشت

عکس نوشته
کامنت
comment