1 اگر اسیر کسی ام که میر خوبان شد نه من نخست کسی ام کاسیر خوبان شد
2 شکیب کردن نادلپذیر دان ز دلی که بسته سخن دلپذیر خوبان شد
3 نباشد ایمن گر کوه را سپر سازد تنی که او هدف زخم تیر خوبان باشد
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 جشن اسلام عید قربانست شاد ازو جان هر مسلمانست
2 خانه گویی ز عطر خرخیز است دشت گویی ز حسن بستانست
1 ز شاه بینم دل های اهل حضرت شاد هزار رحمت بر شاه و اهل حضرت باد
2 من این نشاط که دیدم ز خلق در غزنین بدید خواهم تا روز چند در بغداد
1 ای به قدر از برادران برتر مر تو را شد برادر تو پدر
2 مادر تو چو مادر پدرست پس تو را جده باشد و مادر
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به