گر زاهدست جانم، اگر رند می از قاسم انوار غزل 59

قاسم انوار

آثار قاسم انوار

قاسم انوار

گر زاهدست جانم، اگر رند می پرست

1 گر زاهدست جانم، اگر رند می پرست با روی تست روی دلم، هر کجا که هست

2 جانم فدای ساقی و دردی درد او کز نیم جرعه توبه و ناموس ما شکست

3 ذرات کاینات برقصند «لایزال » قومی ز باده مست و گروهی ز باد مست

4 انصاف و راه راست نبود این که واعظان گفتند: می بدست و گرفتند می بدست

5 از دل رسید هرچه برویم رسید و من دل را بدوست دادم و از درد دل برست

6 از یار اگر مراد نداری طلب؛ رواست شوخی مکن، که مصلحت کار از آن سرست

7 «ارنی » بگو ز مستی «لن » کاندرین مقام سر در کشست عاشق و معشوق سرکشست

8 گر پرتو جمال تو از روی بت ندید رهبان دیر ما ز چه رو گشت بت پرست؟

9 بگشاد پرده از رخ اسرار قاسمی در حال می فروش سر خم باده بست

عکس نوشته
کامنت
comment