گر بهم می‌زدم امشب مژهٔ از محتشم کاشانی غزل 18

محتشم کاشانی

آثار محتشم کاشانی

محتشم کاشانی

گر بهم می‌زدم امشب مژهٔ پر نم را

1 گر بهم می‌زدم امشب مژهٔ پر نم را آب می‌برد به یک چشم زدن عالم را

2 سوز دیرینه‌ام از وصل نشد کم چه کنم که اثر نیست درین داغ کهن مرهم را

3 آن پری چهره مگر دست بدارد از جور ورنه بر باد دهد خاک بنی‌آدم را

4 ای تو را شیردلی در خم هر موی به بند قید هر صید مکن زلف خم اندر خم را

5 بنشین در حرم خاص دل ای دوست که من دور دارم ز رخت دیدهٔ نامحرم را

6 باددر بزم غمم نشه‌ای از درد نصیب که در آن نشئه ز شادی نشناسم غم را

7 خواهی اکسیر بقا محتشم از دست مده ساغر دم به دم و ساقی عیسی دم را

عکس نوشته
کامنت
comment