اگر حرفی ز سوز آتش عشقش از جویای تبریزی غزل 862

جویای تبریزی

آثار جویای تبریزی

جویای تبریزی

اگر حرفی ز سوز آتش عشقش بیان کردم

1 اگر حرفی ز سوز آتش عشقش بیان کردم به رنگ شمع محفل خویش را صرف زبان کردم

2 فغانم از گداز آتش غم اشک حسرت شد بحمدالله که درس ناله را امشب روان کردم

3 کشیدم بر سر آخر پردهٔ رسوایی عشقش به جیب پارهٔ خود غنچه سان خود را نهان کردم

4 خیال مهر رویی بر دلم تابیده است امشب زمین را از فروغ کوکب اشک آسمان کردم

5 چو صبح از ساغر خورشید جویا در دم پیری چراغ خویش روشن از شراب ارغوان کردم

عکس نوشته
کامنت
comment