- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 من اگر توبه شکستم کرمش موفورست پیش دریای کرم توبه من محصورست
2 جرم بخشیدن و الطاف نمودن کرمست چه توان گفت؟ که این واعظ ما مغرورست
3 یا از یار جدا نیست، چه شاید گفتن؟ زاهد شهر ازین قصه بغایت دورست
4 هرکه او بانگ «اناالحق » زدم یار شنید شاه عالم شد و در هر دو جهان منصورست
5 گر بشمشیر غمت کشته شوم باکی نیست هرکه شد کشته شمشیر غمت مغفورست
6 عالمی را همه آشفته و حیران بینم همه در کار تو، گر مخلص، اگر مزدورست
7 قاسمی، سجده اخلاص کن اندر بر یار هیچ شک نیست که طاعات چنین مبرورست