- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 اگر دست واگیری از کارِ من نماند زمن جز من ای یارِ من
2 مگر هم تو رحمت کنی ورنه پس چه خیزد ز گفتار و کردارِ من
3 سرم را به دستِ عنایت بپوش مگر از عدم برکشی خارِ من
4 اگر گردِ عالم بگردانی اَم به جز کویِ تو نیست هنجارِ من
5 تو بیرون بر از من مرا زآن که نیست سفر کردن از خویشتن کارِ من
6 به جز روی تو نیست محرابِ دل به جز نامِ تو نیست تکرار من
7 مکن سرگرانی که تدبیر نیست به بازویِ عقل سبکسار من
8 نه آخر نزاریِ زارِ توم ببخشای بر ناله ی زارِ من
9 به چشمانِ مستت که با غمزگان بگو تا نجویند آزارِ من