1 گر امید رحمی از فریادرس میداشتم لب نمیبستم ز افغان تا نفس میداشتم
2 شور فریادم بیابان را به تنگ آورده است کاش آواز خوشی همچون جرس میداشتم
3 عاشقم، اندیشهام از گردش افلاک نیست می نمیخوردم اگر بیم از عسس میداشتم
4 گو منال طالع خود بیسبب مرغ اسیر کاش من هم گوشهای همچون قفس میداشتم
5 در بیابان طلب از رشک میمردم، اگر جز دو دست خود کسی در پیش و پس میداشتم
6 نیست الفت با مغول، شکرلبان هند را کاش بر سر چیرهای همچون مگس میداشتم
7 بیکس چون من نمیباشد، چه میکردم سلیم در خراب هند اگر حاجت به کس میداشتم