1 گر اندک صلتی بخشد امیرت ازو بستان کزو بسیار باشد
2 عطای او بود چون ختنه کردن که اندر عمر خود یکبار باشد
1 بیعشق توام به سر نخواهد شد با خوی تو خوی در نخواهد شد
2 آوخ که به جز خبر نماند از من وز حال منت خبر نخواهد شد
1 رخ خوبت خدای میداند که اگر در جهان به کس ماند
2 ماه را بر بساط خوبی تو عقل بر هیچ گوشه ننشاند
1 هرکس که غم ترا فسانهست دستخوش آفت زمانهست
2 هرکس که غم ترا میان بست از عیش زمانه بر کرانهست