-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 گر فهم کند طوطی شیرین سخنش را بر تنک شکر نیک گزیند دهنش را
2 آن لب که در او هیچ مجال سخنی نیست کس را چه دهن تا که بگوید سخنش را
3 ترسم که کند رنجه تنش را ورق گل از نکهت گل گر بکند پیرهنش را
4 از سلطنت مصر کند میل تک چاه یوسف نگرد باز چو چاه ذقنش را
5 آئی چه مسیح ار بسر خاک شهیدان از شوق تو مرده بدراند کفنش را
6 شیرین که دریدی شکم از خنجر خسرو میخواست ملاقات کند کوهکنش را
7 از نی شکر آرد بهوای لب نوشت آشفته به بین خامه شکر شکنش را
8 نخلش ندهد بار بجز میوه مدحت کز مهر تو داد آب همه بیخ و بنش را