بر ما گر اعتراض از حکیم نزاری قهستانی غزل 749

حکیم نزاری قهستانی

آثار حکیم نزاری قهستانی

حکیم نزاری قهستانی

بر ما گر اعتراض کند مدّعی چه باک

1 بر ما گر اعتراض کند مدّعی چه باک بر آستانِ دوست مقیمیم هم چو خاک

2 عین الیقین معاینه می بین و دور باش هم چون من از وساوسِ تشبیه و اشتکاک

3 چنگال در مزن به گریبانِ ما گریز از زمره یی که دامنِ عفّت زدند چاک

4 عاقل نشد هنوز برین امتحان محیط تا عشق از برایِ چه آمد درین مغاک

5 تا دفعِ شبه و شرک کند ورنه لامحال وحدت نیامده ست و نیاید در اشتراک

6 ما را مبر به دعوتِ اصحابِ خودپرست در قالبِ پلید نگنجد روانِ پاک

7 در خانه مرغ را نبود قدرتِ عقاب در آب لوک را نبود حّدِ بیسراک

8 هر کس به اصل میل کد پیش بین و عقل ما را چو بازگشت به عشق است نیست باک

9 هم عاقبت به مرکزِ خود بازگردد آب هر چند کز سَمَک بردش ابر بر سماک

10 خو کن به بی نوایی و عزلت نزاریا آری که خانه سوز بود عشقِ سوزناک

11 مردانه باش در صفِ تسلیمِ غازیان عشقت مگر به تیغِ محبّت کند هَلاک

عکس نوشته
کامنت
comment