اگر او او نماید ید از عمادالدین نسیمی غزل 156

عمادالدین نسیمی

آثار عمادالدین نسیمی

عمادالدین نسیمی

اگر او او نماید ید رخ چون مه مه و خور خور

1 اگر او او نماید ید رخ چون مه مه و خور خور شود از جمالش لش مه و خور خور منور ور

2 منش مه مه نگویم یم که مه مه را نباشد شد دو گیسو سو مسلسل سل، دو طره ره معنبر بر

3 یکی چینی ز جعدش دش اگر گر گر گشاید ید شود از نسیمش مش دماغم غم معطر طر

4 رخانش نش چو لاله له دو چشمش مش چو نرگس گس دهانش نش چو پسته ته لبانش نش چو شکر کر

5 عرق رق می‌کند گل گل ز رویش یش به بستان تان خجل جل می‌شود ود ود ز قدش دش صنوبر بر

6 مرادم دم جز او او او نباشد شد که باشد شد وصالش لش به عمرم رم دمی می می میسر سر

7 دلم لم خوش نخواهد هد شدن دن با کلامش مش مشرف رف اگر گردد به تحسین سین دلبر بر

8 ازین سان سان غزل‌ها ها نسیمی می بگفتا تا موشح شح مسجع جع مرصع صع مکرر رر

عکس نوشته
کامنت
comment