- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 اگر چو شمع ز تو آتشم به سینه نبود ز چیست هر شبم از دل به سر برآید دود
2 کسی که شوق طواف حرم به سر دارد عجب مدار به سر گر که بادیه پیمود
3 ز عشق منت بیحد بود به گردن من که کرد بندم و از بند عالمم بربود
4 مرا از آن چه که اندام تست نقره خام درون سینه دلت آهنی است سیماندود
5 مکن ملامت پردهدری زلیخا را به مصر حسن چو یوسف ز پرده روی نمود
6 هزار جان بخرم پیش تیغت اندازم به قتل همچو منی گر تو میشوی خوشنود
7 به شام هجر تو دلمرده است آشفته چسان بگو تن بیروح زنده خواهد بود
8 شهید عشق دست خداست که هست شاهد غیبش در آینه مشهود
9 علی ولی خدا مظهر جلال و جمال که هفت قلعه خیبر ز ناخنی بگشود