گر بوصل خودم آنماه از ابن یمین فریومدی غزل 135

ابن یمین فریومدی

آثار ابن یمین فریومدی

ابن یمین فریومدی

گر بوصل خودم آنماه زمانی بدهد

1 گر بوصل خودم آنماه زمانی بدهد دل من روح بشکرانه روانی بدهد

2 آشکارا ندهد بوسه ام از بیم رقیب کاش باری نکند بوسه روانی بدهد

3 بتماشای قدش دل بچمن رفت مگر سروش از قامت او راست نشانی بدهد

4 ندهم صحبت جانان بهمه ملک جهان نا سپاس است که جانی بجهانی بدهد

5 سپر ماه کنم چون زره ارزانکه مرا غمزه و ابروی او تیر و کمانی بدهد

6 یکزمان غیبت دل از بر آنماه چکل نیست ممکن مگر از جانش ضمانی بدهد

7 حاجب ابروست میان دل و روی چو مهش یک زمانی ز غمش بو که امانی بدهد

8 روی او وجه زری میطلبد از عشاق خواست تا مالش هر یک بقلانی بدهد

9 کرد اشارت بسوی ابن یمین غمزه او گفت خوش باش که این وجه فلانی بدهد

عکس نوشته
کامنت
comment