- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 گر سعادت نظری بر من زار اندازد بر سرم سایه سرو قد یار اندازد
2 دور از آن یار و دیارم نظر سعد کجاست تا مرا باز بدان یار و دیار اندازد
3 آن که شد مست غرور از می پندار امروز منتظر باش که فرداش خمار اندازد
4 سببی ساز خدایا که طبیبم نظری بر دل خسته بی صبر و قرار اندازد
5 من که باشم که شوم کشته به تیغش مگر او از کرم سایه بر این صید نزار اندازد
6 پیش ابروی کماندار تو میرم که مدام تیر مژگان همه بر عاشق زار اندازد
7 گر برد بوی سر زلف ترا باد به چین خون دل در جگر مشک تتار اندازد
8 گر کند چشم تو بر گوشه نشینان نظری مستی و عربده در صومعه دار اندازد
9 چون شد از دولت وصل تو نسیمی منصور وقت آن است که سر در سر دار اندازد