اگر خواهد کسی تا روز محشر باشرف از سعیدا غزل 333

1 اگر خواهد کسی تا روز محشر باشرف آید ز جان و دل به طوف مرقد شاه نجف آید

2 ز دریای سخایش گرچه بسیار است امیدم قناعت می کنم ز این بحر اگر سنگی به کف آید

3 شهیدش بر لب کوثر چو خواهد گشت بزم آرا به رقاصی مسیحا مهر و مه با چنگ و دف آید

4 چه سازم مدح آل او که در مداحی ایشان ز جوش عقده‌های در لب دریا به کف آید

5 سعیدا گر نبودی بنده‌ای از بندگان او چرا از هند مهرافزا چو خورشید این طرف آید