1 گر جز تو کسی دل مرا برد رواست اما نگه تو جانب غیر خطاست
2 صد ناوک و یک نشانه، سهل است ؛ ولی یک ناوک و دو نشان، نمی آید راست!
1 چو مهر باختری، همچو ماه کنعانی شد از فسون زلیخای چرخ زندانی
2 برادران حسود ستارگان دادند ز دست، یوسف خورشید را بارزانی
1 قاصد، از ننگ زمن نامه بجایی نبرد ور برد، نام چو من بیسر و پایی نبرد!
2 حال آن بنده چه باشد، که چو آزاد شود جز در خواجه ی خود، راه بجایی نبرد
1 من کیستم، آن درد کش صاف ضمیرم؛ کز لای خم و رشحه ی خمر است خمیرم!
2 در جرگه ی ارباب هنر، نیست مثالم؛ در حلقه ی اصحاب نظر، نیست نظیرم