1 اگر آه مرا اندر شب هجران اثر باشد کفایت خرمن کون و مکان را یک شرر باشد
2 ندیدی حالت یعقوب و حسن ماه کنعان را جفاکار است و زیبارو اگر چه خود پسر باشد
3 دهان بگشا و حرف قتل عاشق در میان آور که تا معلوم گردد کت دهان هست و کمر باشد
4 قدت را سرو گفتم لیک حیرانم که در بستان ثمرکی سرورا عناب و بادام و شکر باشد
5 نیارد منع عاشق از نظر بازی آن منظر نصیحت گو اگر از زمره اهل نظر باشد
6 تراکت غنچه وش پرخنده لب باشد نه ای عاشق نشان عشاق را لبهای خشک و چشم تر باشد
7 مکن از من دریغ ای باد خاک مقدم او را که خاک پای او آشفته را کحل البصر باشد