1 بت و زنار و ترسایی در این کوی همه کفر است ورنه چیست بر گوی
1 به اصل خویش یک ره نیک بنگر که مادر را پدر شد باز و مادر
2 جهان را سر به سر در خویش میبین هر آنچ آمد به آخر پیش میبین
1 مکن بر نعمت حق ناسپاسی که تو حق را به نور حق شناسی
2 جز او معروف و عارف نیست دریاب ولیکن خاک مییابد ز خور تاب
1 چه جزو است آنکه او از کل فزون است طریق جستن آن جزو چون است