1 ایدل بجستجوی هنر در جهان بگرد باشد که آوریش بهر حیلتی بدست
2 مرد آن بود که درگه و بیگه نشان علم جوید بهر دیار ز هر هوشیار و مست
3 گر علم یافت سرور اقران خویش گشت ور مرد عذر او بر اصحاب روشنست
1 دوش رفتم از ره فکرت بر این نیلی حصار دیدمش فیروزه گون صرحی زمرد زرنگار
2 منزل اول به پیشم چست پیکی باز جست آنچنان کش بادگاه سیر بشکافد غبار
1 ایدل گرت شناختن راه حق هواست خود را بدان که عارف خود عارف خداست
2 غم ره مده بخویشتن ار وقت خوش نماند زیرا که وقت فوت شد اما خوشی بجاست
1 شکر این دولت که یارد گفت ز اهل روزگار کز کمینه بنده یاد آورد شاه کامکار
2 شهریار ملک پرور پادشاه دین پناه آنکه دین و ملک را باشد بذاتش افتخار