- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ایدل مده ببند سر زلف یار دست مارست زلف یار مبر سوی مار دست
2 بر عهد دلبران نتوان استوار بود ایدل بعهدشان ندهی زینهار دست
3 دارم بدست بوس وی امیدها و لیک بی زر نمیدهد بت سیمین عذار دست
4 در نرد دلبری رخ او مهر و ماه را ده خصل طرح داده و بر ده هزار دست
5 در آرزوی آنکه ز گلزار عارضش چینم گلی گرفت مرا خار خار دست
6 گر عاشقی حذر مکن از طعنه رقیب بی گل نشیند آنکه بپوشد ز خار دست
7 مائیم در هوای سهی سرو قامتت بر سر زنان همیشه بسان چنار دست
8 در تاب آفتاب غم از پا در آمدم ایسرو سایه ور ز سرم بر مدار دست
9 جان در میان بحر غم افتاد و باک نیست گر خواهدم رسید بلب یا کنار دست
10 برد است در هوای گلستان عارضت چشمم بگاه گریه ز ابر بهار دست
11 از خون دل نگار کنم چشم خویش را باشد که گیرد ابن یمین را نگار دست