1 ایدل طلب گذشته امریست محال امید بنا آمده باشد ز خیال
2 چون زین دو بدست نیست الا بادی من خاک توام اگر نگردی از حال
1 پرسم لغزی ای شده فاش از تو هنر فکری کن و جهدی کن و بیرون آور
2 آنچیست که چون بر شمری مجموعش نصفش نبود ز عشر او افزونتر
1 ای کرمت نظم داده کار جهانرا والی اقلیم جسم ساخته جانرا
2 داده شتاب و درنگ از ره حکمت قدرت تو هیأت زمین و زمانرا
1 ایدل گرت شناختن راه حق هواست خود را بدان که عارف خود عارف خداست
2 غم ره مده بخویشتن ار وقت خوش نماند زیرا که وقت فوت شد اما خوشی بجاست