دلم به کوی تو هر شام تا از فروغی بسطامی غزل 129

فروغی بسطامی

آثار فروغی بسطامی

فروغی بسطامی

دلم به کوی تو هر شام تا سحر می‌گشت

1 دلم به کوی تو هر شام تا سحر می‌گشت سحر چو می‌شد از آن کو به ناله بر می‌گشت

2 پس از مجاهده چون همدم تو می‌گشتم دل از مشاهده مدهوش و بی خبر می‌گشت

3 به آرزوی تو یک قوم کو به کو می‌رفت به جستجوی تو یک شهر در به در می‌گشت

4 به طرهٔ تو کسی می‌کشید دست مراد که هم چو گوی ز چوگان او به سر می‌گشت

5 شب فراق تو در خون خویش می‌خفتم ز بس که هر سر مویم چو نیشتر می‌گشت

6 غم تو هر چه فزونش به نیشتر می‌زد ارادت دل صد پاره بیشتر می‌گشت

7 دهان نوش تو را چون خیال می‌بستم لعاب در دهنم نشهٔ شکر می‌گشت

8 شبی که از غم روی تو گریه می‌کردم تمام روی زمین ز آب دیده تر می‌گشت

9 فغان که شد سر کویی گذر فروغی را که هر طرف پدری از پی پسر می‌گشت

عکس نوشته
کامنت
comment