دلم میل یکی سرو سهی کرد از جامی غزل 291

دلم میل یکی سرو سهی کرد

1 دلم میل یکی سرو سهی کرد که در وصفش عبارت کوتهی کرد

2 اگر چه بی رهی کردن ز حد برد بحمدالله که تنها با رهی کرد

3 دل من زان دهان رو در عدم داشت چو جان دانست عزم همرهی کرد

4 صراحی با وجود لعلش از می دلی پر داشت از ساغر تهی کرد

5 حریم آستانش دید زاهد هوای خلد کرد و ابلهی کرد

6 دلم خوش بود با بیماری خویش ازان سیب ذقن میل بهی کرد

7 به صحرای عدم زد خیمه جامی چو سودای بتان خرگهی کرد

عکس نوشته
کامنت
comment